- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
اهـل غــدیــرم و سـر بـازار حــیـدرم تـا روز حـشـر بـنـدۀ دربـار حــیـدرم هـستم هـمیـشه جزء گـدایـان مرتضی در سـفـرهام نبـوده مگـر نان مرتضی باده نـخـورده مست شوم با فـضائـلش عشقـش شود رهاییِ از نار، حاصلش ذکـر عـلـیست مـزۀ شـیـرین بر لـبـم فکر علیست طاعت هر روز و هر شبم حیدر همان کسیست که حق را اقامه بود لحظه به لحظه زندگیاش رنج نامه بود طی شد به قرص نان و نمک روزگار او همـسـفـره با فـقـیـر شـدن بود کـار او هم مظهر است رب غفور و رحیم را هم آیـنه است یا عـلـی و یا عـظـیم را هرکس که عبد او شده اصلا فقیر نیست در به در است هرکه به راه غدیر نیست پـشت و پـنـاه لـشکـر اسـلام در نـبرد غیر از عـلی نبود به دنبال کس نگرد از خاطـرم دوباره کـرامات او گذشت باید نوشت از علی و ماجـرای طشت غرق گـناه هم که شدی رو به شاه کن دل را به نام و یاد علی رو به راه کن
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دسـتـی که نـبـی گـرفـته بر بالا دست یک عمر به او سپـرده دل حالا دست تـنــهــا نــه ابــوتــراب، مــیدانــم او دارد به طـلـوع مهـر و بر دریا دست در شـوکـت او همین کـفـایت، به خـدا چشم است به جایی و شود یکجا دست از دامن این دست مکـش دست که او دارد بـه امـــور عــالــم بـــالا دســت ثـقـلـیـن بـرای اوسـت، از بـعـد نــبـی بـسـتـنـد به بـنـد گـردنـش، امـا دسـت بنـشـسـت به صورت گـلی در کـوچه تا این که دری شکست از زهرا دست
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دل نیست آن که عشق تو رویش اثر نداشت بیراهه! مذهبی که به راهت نظر نداشت خطی به یادگـار به دیوار خانه خواست از تو خدا، وگرنه مگر کعبه در نداشت
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
در مُلک خدا سکه به نام همه کس نیست خـورشید ولا ساکـن بام همه کس نیست جــبـریـل ســلام آور حـق اسـت بــرای این مرد که محتاج سلام همه کس نیست مـن فــال زدم در دل دیــوان خــداونــد “لولا علی” آمد که مقام همه کس نیست لا سیف به جز تیغ دو پیکر که خدا گفت زیـبـنـدۀ دسـتان و نـیام هـمه کس نیست با خـطبۀ بـینـقـطـه نـشـان داد به عـالم این اوج بلاغت به کلام همه کس نیست آن روز که لات و هـبل افتاد عـیان شد بر دوش نبی عرصۀ گام همه کس نیست خوشحـالم از این گـردش ایام که در آن حـتی قـلـمـم نیـز غـلام هـمه کس نیست یک روز غدیر آمد از آن روز مـبارک جبریل صدا زد نگوئید امام همه کس نیست
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
مسـتـیم از شراب طهـور غـدیریات جـانم فـدای خـاصـیت بینـظیـریات یـاقـوت آفـریـنـشـی و تـاج انّـمـاسـت روی سـر امــارت دنـیـا، امـیـریات عـطـر لـباس کهـنـۀ تو جـنّـت آفـرین عرش است در مساحت فرش حصیریات شمـشیر میزنی و ز جا کنده میشود قـلـب دلاوران عـرب، از دلـیـریات وقت نبـرد، زَهـره ز میدان ربودهای پیـش یتـیم، رو شده قـلب حـریریات در جنگ دیدنیست اگر سربلندیات وقت نماز کُـشته مرا سربه زیریات ای روزی تـمام جهـان زیـر خـاتـمت عالم اسـیر این همه سـائل پذیـریات تو رازق جـهـانی و نـان جـوین نـبود در سفـرۀ تو شاهـد یکـبار، سیریات در نوجوانیات شدهای جانشین عشق تکـیه زدی کـنار خـدا وقت پیـریات با وصلههای بیحد و انـدازهای امـیر کفشت ملول کی شده از هم مسیریات پـای سقـیـفـه مانـده به گـل تا ابد ولی دارد ادامـه تـا بـه ابـد دستـگـیـریات شعرای این غزل: حمیدرضا عباسی، سعیده کرمانی، امیر اسدی، عالیه رجبی
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
بـاید دهـان را با گـلاب نـاب شـوئـیم آنگـاه بر لب ذکـر حـیـدر را بگـوئیم شـرط قـبولی نـمـاز جن و انس است بیحُـبّ حـیـدر ما نـمـاز بیوضـوئیم عید غدیر است و شعار ما همین است لنگـر برای کـشـتی عـالم همین است آری وصی برحـق خـاتم همین است عید غدیر است و شعار ما همین است
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
آورد بـالا دسـتهــای جـانـشـیـنـش را میخواست تا کامل کند اینگونه دینش را الـیـوم اتـمـمت عـلیکم نعـمتی میگفت تـا خـلـق بــشـنـاسـد امـام اولـیـنـش را احمد که خود سرحلقۀ عشاق عالم بود انداخت بر این حلقه با مستی نگینش را حتی خدا هم داشت غرق مغفرت میکرد با نـام حـیـدر آسـمـانها و زمـیـنش را زیباتر از هر صحنهای لبخند زهرا بود میدید بر تخـت امامت همنـشـینـش را میدیـد اوصـاف خـدا را در رخ مـولا میدیـد اینگـونه امیـرالمـؤمـنـیـنـش را جز حُبّ او چیزی قسیم نار و جنت نیست در دوزخ است آنکه نگیرد آستینش را
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خورشید بر مسیـر سفـر بـست راه را در دست خود گرفت سپس دست ماه را بین سیـاهچـالـۀ تاریک و نـور محض میخواست تا نشان بدهد راه و چاه را تا شعـلههای فـتنه نخیزد پس از غدیر بنـشانـد نـزد بـرکه، هـزاران گـواه را فـرمود: « در شمـایل این مرد بنگرید آئـــیـــنــۀ تــــمـــامنـــمـــای الــه را» تاریخ گـشت محـو تمـاشـای هـیـبـتش بـرداشت گـنـبد فـلـک از سر کـلاه را ترسیم کرد صحـنۀ پیـوند آن دو دست در پیـش چـشم خـلـق، مسـیر نگـاه را »اَتمَمتُ نِعمتی» پیِ «اَکمَلتُ دینکُم» شد نازل و شناخت بشر، تکـیهگـاه را تا تـکـیه بر سـریـر ولایت زنـد عـلـی اعـزام کـرد خـیـل مـلائـک، سـپاه را صد کهکشان به وصلۀ پیراهنش، نهان گـیـتی نـدیـده بود چنین فَـرّ و جـاه را میزان حق، علی شد و نهجالبلاغهاش آبـاد کـرد خـرمـن خـشـک و تـبـاه را سامـان گرفت بیسـر و سامـانی بـشر پـیـدا نـمـود پـشـت عـدالـت، پــنـاه را یابی چون او مـیانۀ اصحاب مصطفی با هم اگـر شـبـیه کـنی کـوه و کـاه را افـسـوس! خاک تیـره نـدانست قدر او شرمنـده کرد سـرخی خونش پگـاه را گیرم ز کینه، فرق علی را توان شکافت تـاوان چهسان دهـند چـنین اشـتباه را؟ گیرم به داغ فـاطمهاش میتوان نشاند بـیـنـنـد بـا چـه رو نـبـی دادخـواه را؟ گیرم ز کین، توان جگر مجتبی گداخت تا حشر میکشند به دوش، این گناه را گیرم که راه آب تـوان بست بر حسین سد میکـنند با چه، ره اشک و آه را؟ ذرات عـالـم اسـت روایـتگـر غـدیـر بـیـنی اگر ضـمـیـر جـمـاد و گـیـاه را خورشیدِ روزم احمد و ماه شبم علیست یا رب مگیر، از سرم این مهر و ماه را یـا مـرتـضی! بـگـیـر به حـق ولایـتت هـنگـام مـرگ، دست من روسـیـاه را
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن خنده، گل میکرد بر لبهای صحرا در غدیر بـود پـیـدا در زلال جـاری تکـبـیـرهـا نقـطۀ پایـان عـمر تـشنگیها در غدیر جبرئیل آمد که: بلِّغ یا محمّد! زانکه نیست این تجلّی را مجـال جلـوه إلاّ در غدیر رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند خطبهای شورآفرین و شورافزا در غدیر تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ کرد بیرون زآستین دست خدا را در غدیر عرشیان، در اشتیاق خاکیان میسوختند تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر گفت: هرکس را منم مولا، علی مولای اوست کرد گل، گلنغمۀ احمد چه زیبا در غدیر دستِ رد بر سینه اغـیار میزد آشکار »عادِ مَن عاداهِ» او افکند غوغا در غدیر گاه بیعت بود و، بدعت پا به پای فتنهها خیمه میزد در کنار آرزوها در غدیر خشمهای شعلهور، پژواک کینِ جاهلی خطِّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر یاد دارید ای قیامت قامتان! مولا عـلی از قیام خود قیامت کرد برپا در غدیر؟! کهکشان در کهکشان، اشراق بود و روشنی از طـلـوع آفـتـابِ عـالـمآرا، در غـدیر طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود شد بهـشـت آرزوها آشکـارا در غـدیر لَنْ تَرانی گو، ترانی گوی شد تا جلوه کرد با تماشاییترین تصویر، مولا در غدیر
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت: خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟ نام او عشق است، آری میشناسیدش: علیست من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم با مـددهـای عـلـی بن ابـیطـالـب شـدم در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی در حرا گفتم: علی، شب با خدا گفتم: علی تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحـرِم شدم با «یـدُ الله» آمدم تا «فـوقِ اَیدیهِـم» شدم تا که ساقی اوست سرمستاند «اصحابُ الیمین« وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین« دست او در دست من، یا دست من در دست اوست؟ ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست؟ یکصد و بیست و چهار آئینه با هر یک هزار ساغر آوردند و او پُر کرد با چشمی خمار آخـرین پیـغـمـبر دلـدادهام در کـیـش او فکر میکردم که من عاشقترینم پیش او بعد از این سنگ محک، دیگر ترازوی علیست ریسمان رستگاری، تار گیسوی علیست من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم« طالبان «اِهدنا» این هم «صراط المستقیم« چهرهاش تفسیر «نور» و شانههایش «مُحکمات» خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات« هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
بـاید که تو را حـضرت مـنّـان بنـویـسد در حـد قـلـم نـیست که قـرآن بـنـویـسـد هر دست گدایی که به سوی تو دراز است مفهوم قـنوتیست که در بین نماز است سـمـت حـرم تـوسـت دلـم بــاز روانــه »ای تیـر غـمت را دل عـشاق نشـانه» ایــوان دلــم خـاک، طـلایـی بـده مــولا قـدری به من خـسـته بـهـایی بـده مـولا آن چیست که در حج و طواف است؟ نشانهست »مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه»ست بر اسب سـوار است قـیـامت شده بر پا دشمن به فرار است از این حالت مولا شمـشـیر کـشیـدهست که لشگـر بگشاید بـایـد بـرود یـکتـنـه خـیـبـر بـگـشـایـد یا قـادر و یا قـاهـر و یا فـاتـح و یا هـو این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو مخصوص علی هست علی شیر خداوند آن یکّـه جـوانـمرد به تـعـبـیـر خـداونـد از تـرس ز دستان عـدویش سپـر افـتاد »با خشم علی هرکه در افتاد ور افتاد« احـمـد زنـد آیا نـفـسـی غـیـر عـلـی؟ نه بالا بـرود دسـت کـسی غـیر عـلی؟ نـه »من کنتُ» که بر حیدر کرار رسیدهست حقّ است و سرانجام به حقدار رسیدهست
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
هـرچـند در پـایـان حـج آخـریـن اسـت «من کنتُ مولا...» ابتدای قصه این است دستی به دستی حلقه شد تا آسمان رفت دستی که در اوج سخاوت بینگین است دستی به دستی حلقه شد، دستی که در جنگ خیبرترین درها به پایش بر زمین است دسـتی که نـخـلـسـتـانِ تا امـروز بـاقـی از پیـنههای بیشمارش شرمگـین است تصویر بـالا رفـتن دست دو خـورشـید عکـس زلال برکۀ این سـرزمـین است »الیوم اکـملتُ لکم...» حتی خدا گفت: »روزی که دین تکمیل خواهد شد همین است« آیـنـده روشـن شـد، هــمـه دیــدنـد، امـا امروز را تاریکیِ شب در کـمین است با دست بـیعـت آمـدنـد و مـانـد پـنـهـان بغضی که با تبریک گفتنها عجین است نـه! واقـعـیت را نـمیبـیـنـنـد، هـرچـنـد چشمانشان محو «امیرالمؤمنین» است
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
ای خوشمسیر برکه! قـرار مسافـران! آغـوش بـاز کن که رسیدهست کاروان پیـغـام بـازگـشت بـده هـر که رفـته را لخـتی درنگ کـن که بـیـایـند مـانـدگان لختی درنگ کن که جهان ایستاده است بنشین نگاه کن که به رقص آمده زمان وقـتش شدهست برکۀ کم آبِ دوردست! کمکم رسـد تـلاطـم موجـت به بیکـران تصویر دست کیست در آئینهات؟ ببین! این دستها رسانده زمین را به آسمان دیگر هراس خشک شدن در دلت مباد دستی به بیعت آور و دریا شو و بمان!
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
ای نـام تو از صبح ازل زمـزمۀ رود ای زمزم جاری شده در مصحف داود آن روز که در سجـده فـتادنـد مـلائک جز نام تو، جز نام تو، «الله» چه فرمود؟ افشای تو، ای راز الهی، به غدیر است آغــاز درخـشـیـدن تـو روز ازل بـود محـبـوب اناجـیـلی و سرلوحۀ تورات قرآنِ بهحرفآمده! ای قاصد و مقصود جز بر اثر عشق تو حق را نتوان دید بیمهـر تو ابـواب تمـاشا شده مسـدود بیمـرز چـنانی که در اوهـام نگـنجی کی طاقـت دیـدار تو دارد منِ محـدود ای عـطر تو پـیچـیده در ابـیات خرابم »از آتش عشق تو دلم سوخته چون عود« توصیف تو آنسان که تویی راه ندارد از مـن بـپـذیـر آتـش آمــیـخـتـه با دود
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد »و اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی» یعنی که ای باران! غرض از خلقت دنیای تشنه با تو حاصل شد کنار برکهای جاری شد احکام وفاداری وضو با هر سرابی غیر از این سرچشمه، باطل شد شکافندهتر از فجری که سر زد بین روز و شب میان حق و باطل، ذوالفقارت حدّ فاصل شد تو هارون و نبی موسی، تو جان او و او مولا کدامین سامری بین تو و جان تو حائل شد؟
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست علی نه فاتح خـیـبر، که فـاتح دلهاست مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است علی نه شافع محشر، که محشر کبراست
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
عـلـی مـافـوق ادراک بـشـر شـد تـمـام انــبـیــا را بـال و پــر شـد یکی ز اسماء اعظم نام زهراست عـلـی از اسـم اعـظـم باخـبر شد
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
تا به دوش مصطفی تکلیف را ایزد گذاشت از برای منکرانش، تا به محشر حد گذاشت چشمه چشمه از غدیرش رفت نعمت در جهان رود شد در هر کجای عالم از خود رد گذاشت ای جهان بر بیعتِ هر سالهٔ روز غدیر آب اگر در دست داری، بر زمین باید گذاشت هر کسی نگذاشت در دل حبّ حیدر را بدان قبر خود را در میان شعله ها خواهد گذاشت مکتبی که از خدا او را جدا دانسته است نام آن را یا که باید جهل یا مرتد گذاشت حق از اول خواست، حیدر مالک جنت شود خوشبحالِ ما که او را مبدا و مقصد گذاشت
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دست حیدر رفت بالا عرشیان دلباختند از شعف در عرش اعلا حیدریه ساختند دست حیدر رفت بالا بر امیری در غدیر حضرت جبریل گفتا یا علی انت الامیر دست حیدر رفت بالا تا که دین کامل شود آنچه که می خواست احمد عاقبت حاصل شود دست حیدر رفت بالا بانگی آمد ای رسول سعیکم مشکور حالا حج تو گشته قبول دست حیدر رفت بالا حاجیان همت کنید یا عـلی گوئید فـوراً با عـلی بیعت کنید
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
در پـای غـدیـر خـم سـرم بـنـهـادم در راه ولایـت عـــلــی جــان دادم ************
: امتیاز
|
عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
شهادت میدهم حیدر امام انس و جان بوده و نامش از همان اول نگین هر اذان بوده ندارد مثل و مانـندی میان عـالم هستی امـیـر لافـتـای ما نـگـین آسـمـان بـوده
: امتیاز
|